شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

یاس تنها یک سحر مهمان ماست

پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۲۶ ب.ظ

...باید از فقدان گل خون‌جوش بود

در فراق یاس مشکی‌پوش بود


یاس بوی مهربانی می‌دهد

عطر دوران جوانی می‌دهد


یاس‌ها یادآور پروانه‌اند

یاس‌ها پیغمبران خانه‌اند...


یاس در هر جا نوید آشتی‌ست

یاس، دامان سپید آشتی‌ست


در شبان ما که شد خورشید؟ یاس

بر لبان ما که می‌خندید؟ یاس


یاس یک شب را گل ایوان ماست

یاس تنها یک سحر مهمان ماست


بعد روی صبح پرپر می‌شود

راهی شب‌های دیگر می‌شود


یاس مثل عطر پاک نیّت است

یاس استنشاق معصومیّت است


یاس را آیینه‌ها رو کرده‌اند

یاس را پیغمبران بو کرده‌اند


یاس بوی حوض کوثر می‌دهد

عطر اخلاق پیمبر می‌دهد


حضرت زهرا دلش از یاس بود

دانه‌های اشکش از الماس بود


داغ عطر یاس زهرا زیر ماه

می‌چکانید اشک حیدر را به راه


عشق محزون علی یاس است و بس

چشم او یک چشمه الماس است و بس


اشک می‌ریزد علی مانند رود

بر تن زهرا: گل یاس کبود...


گریه کن حیدر که مقصد مشکل است

این جدایی از محمد مشکل است


گریه کن زیرا که دُخت آفتاب

بی‌خبر باید بخوابد در تراب


این دل یاس است و روح یاسمین

این امانت را امین باش ای زمین...


گریه کن زیرا که گل‌ها دیده‌اند

یاس‌های مهربان کوچیده‌اند...


#احمد_عزیزی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • پنجشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۲۶ ب.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی