شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

۶۸ مطلب با موضوع «سایر موضوعات :: شعر اخلاقی» ثبت شده است

امام سجاد (علیه‌السلام)
وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا
[خداوندا] مرا هیچ عزت آشکاری مبخش، جز اینکه به همان اندازه در من ذلِّت پنهان پدید آورى!
صحیفه سجادیه،‌ دعای مکارم الاخلاق

فارغ نگذار نَفْس خود را نَفَسی
تا بندهٔ نفس سرکشی در قفسی
خود را بشکن که در بر خلق تو را
عزت ندهند تا به خواری نرسی

#امید_خیاطی_فرد

امام سجاد (علیه‌السلام)
اللَّهُمَّ خُذْ لِنَفْسِکَ مِنْ نَفْسِی مَا یُخَلِّصُهَا، وَ أَبْقِ لِنَفْسِی مِنْ نَفْسِی مَا یُصْلِحُهَا، فَإِنَّ نَفْسِی هَالِکَةٌ أَوْ تَعْصِمَهَا
خدایا! نفس مرا براى خود به کارى وادار که مایه رستگارى اوست، و آن اندازه براى من باقى‏اش گذار که زندگى‏ام را سامان دهد؛ بى‏شک، نفس من تباه و نابو‌‌‌‌‌د ‌است، مگر که تو [از گناه] نگاهش دارى.
صحیفه سجادیه،‌ دعای مکارم الاخلاق

تا آرزویم رنگ هوس می‌گیرد
بال و پر من بوی قفس می‌گیرد
دل را که خدا پاک به دستم داده
فردا از من چگونه پس می‌گیرد؟

#بنیامین_فاطمی

امام سجاد (علیه‌السلام)
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ... وَ هَبْ لِی مَعَالِیَ الْأَخْلَاقِ
خداوندا! بر محمد و خاندانش ‌د‌‌‌‌‌رود فرست... و ارزش‏هاى والای اخلاقی را به من ببخش!
صحیفه سجادیه،‌ دعای مکارم الاخلاق

کم نیست گل محمدی در باغش
گل‌های بهشتند همه مشتاقش
در بین صحیفه واژه‌ها با صلوات
نابند چنان مکارم‌الأخلاقش

#رضا_خورشیدی_فرد

امام کاظم (علیه‌السلام)
لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُل یَوْمٍ
از ما نیست کسی که در هر روز به حساب اعمال خود رسیدگی نکند.
الکافی، ج۴، ص۱۹۱

فرمود که صادقانه در هر نَفَسی
باید به حساب کارهایت برسی
هر روز اگر به عمد غفلت کردی
دستت نرسد به دامن دادرسی

#خدابخش_صفادل

امام هادی (علیه‌السلام)
اَلشَّاکِرُ أَسْعَدُ بِالشُّکْرِ مِنْهُ بِالنِّعْمَةِ الَّتِی أَوْجَبَتِ الشُّکْرَ لِأَنَّ النِّعَمَ مَتَاعٌ وَ الشُّکْرَ نِعَمٌ وَ عُقْبَى
شخص شکرگزار به سبب شکر، سعادتمندتر است تا به سبب نعمتی که باعث شکر شده است؛ زیرا نعمت، کالای دنیا است و شکرگزاری، نعمت دنیا و آخرت است.
تحف العقول، ص۵۱۲

تا دل به سپاس می‌سپاری ای دوست
از نعمت و ناز، بهره داری ای دوست
خواهی به سعادت برسی، در دو جهان
غفلت مکن از شکرگزاری ای دوست

#محمدجواد_غفورزاده

امام باقر (علیه‌السلام)

فِی کُلِّ قَضاءِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ خَیْرٌ لِلْمُؤمِنِ
در هر قضای الهی برای مؤمن خیری نهفته است.
تحف العقول، ص۳۰۲

بیهوده مکن شکایت از کار جهان
اسرار نمی‌شوند همواره عیان
فرمود امام باقر، آن بحر علوم:
در هر چه قضای اوست، خیری‌ست نهان

#حسین_شنوائی

حضرت فاطمه (علیهاالسلام):
إِنَّ الْحَیَاءَ مِنَ الْإِیمَانِ وَ الْإِیمَانُ فِی الْجَنَّةِ
همانا حیا از ایمان است و نتیجۀ ایمان، بهشت می‌باشد.
الکافی، ج۲، ص۱۰۶

در دست سپیده، برکاتی دگر است
پیغام سحر را، کلماتی دگر است
ای آن که امید زندگانی داری
در روشنی حیا، حیاتی دیگر است

#علی_اصغر_دلیلی_صالح

این سجده‌ها لبالب چرت و کسالت‌اند
این قلب‌های رفته حرا بی‌رسالت‌اند

در حج غفلت است دوباره طوافشان
یوسف نمی‌خرند برای کلافشان

امشب دلم به فکر مناجات خویش نیست
الفاظ مثنوی من از جنس پیش نیست

امشب حروف طبل بسی جنگ می‌زند
پیشانی سکوت تو را سنگ می‌زند

جان علی چقدر ز اسلام خوانده‌ای
در شقشقیه خطبۀ همام خوانده‌ای

کو داستان دست عقیل، آهن علی
کو خطبه‌های کامل و مرد افکن علی...

شیعه زلال می‌شود و گِل نمی‌شود
مصداق اکل مال به باطل نمی‌شود

گاهی عوام در دل شب رعد می‌شوند
برخی خواص هم عمر سعد می‌شوند

اُف بر دروغ‌های دکان‌دار شهرمان
تزویر روزه‌های رباخوار شهرمان

اُف بر ز عیش و نوش پران خدانما
آن نان به نر روز خوران خدانما

اُف بر نشستگان به ظاهر شتاب کن
آن زاهدان ماه خدا را خراب کن

اُف بر برادران که به یوسف ستمگرند
این‌ها به زعم خود پسران پیمبرند

یعقوب! ما برادر یوسف نمی‌شویم
گرگیم و هیچ منقلب از اُف نمی‌شویم

اصلاً به ما چه مهدی زهرا نیامده است؟
یا هیچ کس به یاری مولا نیامده است؟

اصلاً به ما چه چشم یتیمانمان گریست
چیزی به سفره‌های فقیران شهر نیست

اصلاً به ما چه زاهد شب نیست چون علی
کیسه به دوش نان و رطب نیست چون علی

ما حرف مفت می‌زنیم: اینجا کسی که نیست
اصلاً خدا، پیمبر و روز حساب چیست

همسایه‌ها گرسنه بخوابند ما پریم
ما لقمه‌های شبهه به افطار می‌خوریم

حالا بگو که روزۀ خود را نخورده‌ایم
ما آبروی ماه خدا را نبرده‌ایم

باور نکردی آن که علی کشت زاهد است؟
مولا اسیر فتنۀ یک مشت زاهد است؟

ما عاشقان بورس به شاخص نمی‌رسیم
در کربلا به تربت خالص نمی‌رسیم

باید که بر صحیفۀ سجادیه گریست
وقتی زمانه پیرو نهج البلاغه نیست

#جواد_محمدزمانی
#فصل_بندگی

زین روزگار، خون‌جگرم، سخت خون‌جگر
من شِکوه دارم از همه، وز خویش، بیش‌تر

ای دل، شفیعِ آخرتِ مایی، الغیاث
دنیا کرشمه‌های زلیخاست، الحذر!

پیراهنی ز گریه به تن کن، دلِ عزیز!
هم بویی از مشاهده سوی پدر، ببَر

کی می‌شود که دیدهٔ یعقوب وا شود؟
کی می‌رسد که یوسفِ دل، آید از سفر؟

آه و دریغ و درد که دنیای کوچکم
تکرارِ دردِ دل شد و تکرارِ دردِ سر

با خستگی، هزار شبِ خسته‌ام گذشت
وایِ من از هزار شبِ خستۀ دگر

آخر کجای این شبِ محتوم، زندگی‌ست؟
هر روزمان هَبا شد و هر شاممان هدر

در دل، مرا چقدر نماز است بی‌‌حضور
در کف، مرا چقدر قنوت است بی‌‌اثر

ای دل، چقدر دور شدی، دور از خودت
تو بی ‌خبر ز مرگی و مرگ از تو بی ‌خبر

یک ‌شب درآ به خانه‌ام ای مرگِ مهربان
یک ‌شب مرا به خلوتِ جادویی‌ات بِبَر

باید قضا کنم همۀ عمرِ خویش را
من از قضا هنوز گرفتارم آن قَدَر،

کز هیچ کس امیدِ رهایی ز کار نیست
جز مالکِ قضا و به جز صاحبِ قَدَر

سنگی به سنگ خورد و سراپا شراره شد
دل، شعله‌ور نگشت ز بوسیدنِ «حَجَر»

سی شب به گردِ «حِجر» نشستم به التماس
سی شب تمام، دیدۀ دل، باز تا سحر

امّا دریغ از آن که بلورین شود دلم
سنگین‌تر از همیشه، دلِ گنگ و کور و کر

پای برهنه، باز، دل از دست می‌‌دهم
وقتی هوای کعبه مرا اوفتد به‌سر

شاید هنوز نیمه دلی دارم از جنون
شاید هنوز نیمه غمی دارم از پدر

آه ای ستاره‌ای که نمی‌مانی از درخش
آه ای پرنده‌ای که نمی‌مانی از سفر

زآن پیش‌تر که قافلۀ حاجیان رسند
یک شب مرا به خلوتِ «اُمّ‌القرا» ببر

هر کس بر آن سر است که سوغاتی آورد
سوغات، سوی کعبه کسی می‌برد مگر؟

آری، به کعبه باید سوغاتی‌ای برم
دل می‌برم به کعبه و در دست او تبر...

یارب به حقّ سیّد و سالارِ انبیا
یارب به حقّ هر چه نبی تا ابو‌البشر

یارب به حقّ آیۀ «وَالشَّمس وَ الضُّحی»
یارب به حقّ سورۀ «اَلنَّجم» و «الْقَمَر»

دل، سدّ راهِ من شده، من، سدّ راهِ دل
من را دگر، دگر کن و دل را دگر، دگر!

#علیرضا_قزوه
#سیری_در_قلمرو_شعر_توحیدی

امام باقر(علیه‌السلام):
أَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ فَإِنَّهُ لَمْ یُکْثِرْ إِنْسَانٌ ذِکْرَ الْمَوْتِ إِلَّا زَهِدَ فِی الدُّنْیَا
بسیار به یاد مرگ باش، زیرا نتیجه آن نیست مگر زهد و دل نبستن به دنیا.
الکافى، ‏ج۲، ص۱۳۱


چون آینه، چشم خود گشودن بد نیست
گرد از دل بیچاره زدودن بد نیست
یک عمر به زندگی رسیدن زیباست
یک روز به یاد مرگ بودن بد نیست!

#عبدالرحیم_سعیدی_راد