فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست
صلح تو برای نهضت عاشورا
آرامش پیش پای طوفان بودهست
#مصطفی_محدثی
- ۰ نظر
- ۲۵ آذر ۹۵ ، ۰۰:۲۶
فریاد اگرچه در تو پنهان بودهست
خورشید تکلّمت فروزان بودهست
صلح تو برای نهضت عاشورا
آرامش پیش پای طوفان بودهست
#مصطفی_محدثی
خوشا از دل نَم اشکی فشاندن
به آبی آتش دل را نشاندن
خوشا زان عشقبازان یاد کردن
زبان را زخمهی فریاد کردن
خوشا از نی خوشا از سر سرودن
خوشا نینامهای دیگر سرودن
نوای نی نوایی آتشین است
بگو از سر بگیرد، دلنشین است
نوای نی، نوای بینواییست
هوای نالههایش، نینواییست
نوای نی دوای هر دل تنگ
شفای خواب گُل، بیماری سنگ
قلم، تصویر جانکاهیست از نی
علم، تمثیل کوتاهیست از نی
خدا چون دست بر لوح و قلم زد
سر او را به خط نی رقم زد
دل نی، نالهها دارد از آن روز
از آن روز است نی را ناله پر سوز
چه رفت آن روز در اندیشهی نی
که اینسان شد پریشان بیشهی نی؟
سری سرمست شور و بیقراری
چو مجنون در هوای نی سواری
پر از عشق نیستان سینهی او
غم غربت، غم دیرینهی او
غم نی بندبند پیکر اوست
هوای آن نیستان در سر اوست
دلش را با غریبی، آشناییست
به هم اعضای او وصل از جداییست
سرش بر نی، تنش در قعر گودال
ادب را گه الف گردید، گه دال
ره نی پیچ و خم بسیار دارد
نوایش زیر و بم بسیار دارد
سری بر نیزهای منزل به منزل
به همراهش هزاران کاروان دل...
گران باری به محمل بود بر نی
نه از سر، باری از دل بود بر نی
چو از جان پیش پای عشق سر داد
سرش بر نی، نوای عشق سر داد
به روی نیزه و شیرین زبانی!
عجب نبود زِ نی شکر فشانی
اگر نی پردهای دیگر بخواند
نیستان را به آتش میکشاند
سزد گر چشمها در خون نشیند
چو دریا را به روی نیزه بیند
شگفتا بی سر و سامانی عشق!
به روی نیزه سرگردانی عشق...
#قیصر_امین_پور
#آینههای_ناگهان
دنیای بی نگاه تو تاریک و مبهم است
بیتو تمام زندگی ما جهنم است!
ای آفتاب سیصد و چندین قمر! بگو
تا جنگ بدر دیگرتان چند تا کم است؟
نور تو خامُشیِ همه اعتراضهاست
این راز سجدههای ملائک به آدم است
با پنجههای ظلم به روی گلوی عدل
دیگر بهار آمدن تو مسلّم است
صبح طلوع جمعه دلم آفتابی است
اما غروب مثل غروبِ محرّم است!
#میثم_مؤمنی_نژاد
گفتند کی؟ ناله کردی، الشام الشام الشام
افروخت در خاطراتت، تحقیر و دشنام، الشام
شد ننگ، شد عقده نامش، شرمنده دیوار و بامش
در ذهن هفت آسمان ماند، این نام ناکام، الشام
دست دغل بست دستت، شاید ببیند شکستت
تیغی که در راه، اَلتَف، سنگی که بر بام، الشام
شهری که هر کوچه دردی، شهری که هر گوشه داغی
شهری که اهلش شکستند، دلهای ایتام، الشام
در سینهات درد ای مرد، دستان تو سرد ای مرد
آتش شد اما نگاهت، آرام آرام، الشام ...
... الشام شهر شکسته، الشام با دست بسته
با چوبها پله پله، لرزید هر گام، الشام
گفتی "انا ابن المِنا" وای، گفتی "انا ابن الصفا" وای
هر جمله تیری سه پر بر، کفری بد اندام، الشام
هرچند از خون وضویت، هرچند سر روبرویت
رسوا شد اسلام کافر، یا کفر اسلام، الشام
هرچند زخمی که خوردی، تا غسل و تابوت بردی
هرگز ز یادت نبردهست، تکرار ایام، الشام
نام آور آسمانی، برجاست از تو نشانی
بعد از تو بسیار دیده است، سرباز گمنام، الشام
میآید آن صبح آن صبح، میآید آن مرد آن مرد
گرد مزار شهامت، میبندد احرام، الشام
الشام الشام ناله، الشام بغضی سه ساله
گفتند نی، ناله کردی، الشام الشام الشام
#حامد_اهور
قد قامت تو کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود
سجّاد! پس از غروب آن ظهر غریب
سجّادۀ تو پیام عاشورا بود
#منیره_هاشمی
این ماه کیست همسفر کاروان شده؟
دنبال آفتاب قیامت روان شده
یک لحظه ایستاده که سرها روند پیش
یک دم نشسته منتظر کودکان شده
یک جا ز پیر کوفه شنیدهست ناسزا
یک جا به سنگ کودک شامی نشان شده
هم شاهد غروب گل ارغوان به خون
هم راوی حدیث لب خیزران شده
با پای خسته راهبر خلق آمده
با دست بسته کارگشای جهان شده
ای دیده داغ کودک شش ماهه تا به پیر
آه ای بهار تا گل آخر خزان شده
بعد از برادر و پدر و خواهر و عمو
تنهاترین ستارۀ هفت آسمان شده
از بس گریستهست چنان شمع در سجود
از خلق، آفتاب مزارش نهان شده
#محمدسعید_میرزایی
سجادهٔ اشک تو به هر جا باز است
صد جاده به سمت آسمانها باز است
چشمان تو هر روز، پر از عاشوراست
چون پنجرهای که رو به دریا باز است
#میثم_مؤمنی_نژاد
آقا سلام بر تو و شام غریب تو
آقا سلام بر دل غربت نصیب تو
از راه دور با دل رنجور آمدی
مرهم به غیر صبر ندارد طبیب تو
باغ از صدای زمزمه، از عطر گل تهیست
جا مانده در خرابه مگر عندلیب تو؟
تصویر کربلاست که همواره روشن است
در چشمۀ زلال نگاه نجیب تو
رفتی و قرنهاست که تکرار میشود
نجوای عاشقانۀ امنّ یجیب تو
#فاطمه_سالاروند
#صحیفه_محرم
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
سجاد که سجاده به او دل میبست
تدبیر خدا بود که در تب باشد
#منیره_هاشمی