شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#سید_علیرضا_شفیعی» ثبت شده است

به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم
باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم

بیم گرداب به دل داشتم اما تو رسیدی
که شدی ساحل امن من و کشتی نجاتم

باز از فرط عطش خشک شده کام من، آری
تشنه‌ام، تشنۀ لب‌های عطشناک فراتم

باید احرام ببندم به طواف حرم تو
من که در صحن تو در موقف دشت عرفاتم

با دعای عرفه دست مرا کاش بگیری
مات و مبهوت نمایان شدن جلوۀ ذاتم

با تو هر لحظه مجسم شده یک روضه به چشمم
باز گریان تماشای قتیل العبراتم

#سید_علیرضا_شفیعی

برای مسلمانان غریب کشمیر که در سکوت مجامع خبری مظلومانه به شهادت می‌رسند:

غمگین مباش ای هم‌نفس که همدمی نیست
عشق علی در سینه‌ات جرم کمی نیست

بر پیکر ما باز زخم تازه‌ای هست
زخمی که بر آن تا قیامت مرهمی نیست

وقتی که همراز تو سرالله باشد
دیگر چه باک از این که دل را محرمی نیست

با «اَنتم الاَعلون»* غربت را به سر کن
کو آن که می‌گوید دلیل محکمی نیست

سرمشق ما همواره ذکر یا حسین است
تا هم‌رکاب ماست عشق او غمی نیست

هم‌صحبت دریا اگر باشد چه حاصل
چشمی که از اندوه تو بر آن نَمی نیست

#سید_علیرضا_شفیعی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* «و لا تَهِنوا و لا تَحزنوا و اَنتم الاَعلون اِن کنتم مومنین»
سوره آل عمران آیه ۱۳۹