دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
غافل، که به هرکجا روان بود سرت
بندِ ستم از پای جهان برمیداشت
#عباس_براتی_پور
- ۰ نظر
- ۲۳ آذر ۹۵ ، ۰۰:۳۲
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
غافل، که به هرکجا روان بود سرت
بندِ ستم از پای جهان برمیداشت
#عباس_براتی_پور
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
رنگ از رخ او پریده، امّا برپاست
این سرو که در میان خون میبینید
هفتاد و دو داغ، دیده امّا برپاست
#عباس_براتی_پور