بهار آمد بهار من نیامد
گل آمد گلعذار من نیامد
برآوردند سر از شاخ، گلها
گلی بر شاخسار من نیامد
چراغ لاله روشن شد به صحرا
چراغ شام تار من نیامد
جهان را انتظار آمد به پایان
به پایان انتظار من نیامد
همه یاران کنار از غم گرفتند
چرا شادی کنار من نیامد
چه پیش آمد در این صحرا که عمری
گذشت و شهسوار من نیامد...
#عباس_کی_منش (مشفق کاشانی)
- ۰ نظر
- ۱۸ فروردين ۹۶ ، ۰۰:۱۶