بى سر و سامان توام یا حسین
دست به دامان توام یا حسین
عاقبت این عشق هلاکم کند
در گذر کوى تو، خاکم کند
تربت تو، بوى خدا مىدهد
بوى حضور شهدا مىدهد
مشعر حق! عزم منا کردهاى
کعبهی ششگوشه بنا کردهاى
تیر، تنت را به مصاف آمدهست
تیغ، سرت را به طواف آمدهست
بر سرِ نى، زلف رها کردهاى
با جگر شیعه چها کردهاى؟!
باز که هنگامه برانگیختى
بر جگر شیعه نمک ریختى
حجّ تو هر چند که تأخیر داشت
لکن هفتاد و دو تکبیر داشت
آرى هفتاد و دو لبّیک گو
عزم وضو کرده به خون گلو
اینان هفتاد و دو قربانىاند
کز اثر باده تو، فانىاند
همنفسان! حجّ حسینى کنید
پیروى از راه خمینى کنید
حجّ حسینى، سفرى سرخ بود
احرامش، بال و پرى سرخ بود
حجّ حسینى، سفر کربلاست
نیّت آن غربت و رنج و بلاست...
#محمدرضا_آقاسی
- ۰ نظر
- ۰۶ آبان ۹۵ ، ۲۳:۱۰