شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#نغمه_مستشار_نظامی» ثبت شده است

شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد

ای باد! راه خانۀ موعودمان کجاست
ای رودهای گمشده! مقصودمان کجاست

ای کاش باد بود و غزل بود و جاده‌ها
می‌آمدیم سوی تو ما پا پیاده‌ها

می‌آمدیم و عرض ادب، عرض احترام
تبریک عید و گفتن لبیک یا امام

می‌آمدیم و هدیه ناقابلی... که نیست
با چشم‌های منتظر و با دلی که نیست

روز تولد تو زمین مهربان‌تر است
خورشید شاد‌تر شده گویا جوان‌تر است

کوچه به کوچه زمزمۀ طاق نصرت است
عید است و جمکران تو امشب قیامت است

چشمم به سمت آینه‌های مقابلت
قلبی شکسته دارم و شعری که مایلت

دورم ولی تو مرحمتت دیر و دور نیست
بودن فقط منوط به شرط ظهور نیست

مادربزرگ گفت که او، حَیّ و حاضر است
بر هر چه می‌کنیم نگهبان و ناظر است

دستش گره‌گشاست، نگاهش گره‌گشاست
یک خنده روی صورت ماهش گره‌گشاست

ای دل چرا شکسته و ساکت نشسته‌ای
چیزی بگو که ندبه و آهش گره‌گشاست

شعبان کرامت است و شفاعت علی‌الخصوص
ماه تمام نیمۀ ماهش گره‌گشاست

شب پشت شب گره به گلوی غزل زده
حلقه به حلقه زلف سیاهش گره‌گشاست

حلقه به حلقه در زده تبریک گفته‌ام
نام تو را درین شب تاریک گفته‌ام

نام تو روشنایی صبح است و راز عشق
خواندم پس از اذان طلوعت نماز عشق

روز تولد است و سلام و ارادتی
دادم به دست باد به شوق زیارتی

#نغمه_مستشار_نظامی
#همه_تو

گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی،

گاهی اگر در چاه، مانند پدر، آه
اندوه مادر را حکایت کرده باشی،

گاهی اگر زیر درختان مدینه
بعد از زیارت، استراحت کرده باشی،

گاهی اگر بعد از وضو مکثی کنی تا
آیینه‏ای را غرق حیرت کرده باشی،

در سال‌های سال، دوری و صبوری
چشم انتظاری را شفاعت کرده باشی،

حتی اگر بی آن‌که مشتاقان بدانند
گاهی نمازی را امامت کرده باشی،

یا در لباس ناشناسی در شب قدر
از خود حدیثی را روایت کرده باشی،

یا در میان کوچه‌های تنگ و خسته
نان و پنیر و عشق قسمت کرده باشی،

پس بوده‌ای و هستی و می‌آیی از راه
تا حق دل‌ها را رعایت کرده باشی

پس مردمک‌های نگاه ما عقیم‌اند
تو حاضری بی‌آن که غیبت کرده باشی!

#نغمه_مستشار_نظامی