حسن خِتام
چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۱ ب.ظ
یک گل، نصیبم از دو لب غنچهفام کن
یا پاسخ سلام بگو، یا سلام کن!
ای حُسن مطلعِ غزل زندگانیام
شعر مرا تمام، به حسن ختام کن
ای آفتاب خانۀ حیدر، مکن غروب
این سایه را تو بر سر من، مُستدام کن
پیوسته نبض من به دو پلک تو بسته است
بر من، تمام من! نگهی را تمام کن
تا آیدم صدای خدای علی به گوش،
یکبار با صدای گرفته، صدام کن
از سروِ قدشکسته نخواهد کسی خرام
ای قامتت قیامت من، کم قیام کن!
درهای خُلد بر رخ من باز میکنی
از مِهر، همره دو لبت یک کلام کن
با یک نگاه عاطفه، عمر دوباره باش
ای مِهر پرفروغ، طلوعی به شام کن
ااا
این کعبه، بازویش حَجرالاسوَد علیست
زینب بیا و با حجرم استلام کن
#علی_انسانی
- چهارشنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۱ ب.ظ