جام جهانبین
دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۳۸ ق.ظ
گر سوى ملک عدم باز بیابى راهى
شاید از سرّ وجودت بدهند آگاهى
تو گر از چاه طبیعت به در آیى بیرون
یوسف مملکت مصرى و صاحب جاهى
در ره مصر حقیقت که هزاران خطر است
نیست چون چاه طبیعت به حقیقت چاهى
تا به زندان تن و بند زن و فرزندى
تو و آزادگى از ماه بود تا ماهى
کنج خلوت بطلب گنج تجلى یابى
دولت معرفت از فقر بجو، نز شاهى
زنگ دل را به یکى قطره اشکى بزدای
به صفا کوش اگر جام جهان بین خواهى
چشمه آب بقا در خور اسکندر نیست
همتى کن که کند خضر تو را همراهى
روى در شاهد هستى کن و چون شمع بسوز
ورنه گر کوه شوى باز نیرزى کاهى
«مفتقر» بنده درگاه ولایت شو و بس
نیست در ملک حقیقت به از این درگاهى
#علامه_محمدحسین_غروی_اصفهانی
- دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۳۸ ق.ظ