ملک استغفار
دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۱۶ ق.ظ
هر که راه گفتگو در پردهی اسرار یافت
چون کلیم از «لَن تَرانی» لذت دیدار یافت
از بلند و پست عالم شکوه «کافر نعمتی» است
تیغ، این همواری از سوهان ناهموار یافت
گر سَبُک سازی چو شبنم از علایق خویش را
میتوان در پیشگاه خاطر گل، بار یافت
گاه در آغوش گل، گه در کنار آفتاب
شبنمی بنگر چهها از دیدهی بیدار یافت!
صیقل آیینهی گردون صفای خاطر است
میشود تاریک عالم، سینه چون زنگار یافت
هر چه از عمر گرامی صرف در غفلت شود
میتوان یک صبحدم در مُلک «استغفار» یافت
شبنم از شبزندهداری بر سر بالین یافت
«صائب» از خورشید، شمع دولت بیدار یافت
#صائب_تبریزی
#دیوان_صائب_تبریزی
- دوشنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۵، ۱۲:۱۶ ق.ظ