آفتاب آل یاسین
سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۱۰ ب.ظ
شروع قصه با برگشتن تو
کجا ما و کجا برگشتن تو
ولی نه... مانده از چشمانتظاری
فقط یک ندبه تا برگشتن تو
تو که دردآشنای اهل دردی
تو که دست کسی را رد نکردی
بگو حالا که دلهامان شکستهست
دلت میآید آیا برنگردی؟
جهان در انحصار بیش و کمها
شکستنها، بریدنها، ستمها
تو حتماً خوب میدانی که بیتو
به روز ما چه آوردند غمها
جهان ما و دردی سخت سنگین
ستم، نامردمی، غم، دشمنی، کین
بیا از مشرق آدینهای سبز
بیا ای آفتاب آل یاسین
دل ما و غم سرخ حسینی
دوباره ماتم سرخ حسینی
سوار پر خروش دادگستر
بیا با پرچم سرخ حسینی
#سیدحبیب_نظاری
- سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۱۰ ب.ظ