شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

کوه غیرت

سه شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۳ ق.ظ

مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند

گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت

پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر
سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر

گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند
زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند

شانه در شانه دو تا کوه، خودت می‌دانی
در دلِ لشکرِ انبوه، خودت می‌دانی

که در آن لحظه جهان، از حرکت افتاده‌ست
اتفاقی‌ست که یکبار فقط افتاده‌ست

ماه را من چه بگویم که چنین هست و چنان
شاه شمشمادقَدان، خسرو شیرین‌دهنان

ماه، در کسوت سقا به میان آمده است
رود برخاست، که موسی به میان آمده است

رود، از بس که شعف داشت تلاطم می‌کرد
رود، با خاک کفِ پاش تیمم می‌کرد

ماه اگر چه همهٔ علقمه را پیموده
«غرقه گشته‌ست و نگشته‌ست به آب آلوده»

رود را تا به ابد، تشنهٔ مهتاب گذاشت
داغ لب‌های خودش را به دل آب گذاشت

می‌توانست به آنی همه را سنگ کند
نشد آن‌گونه که می‌خواست دلش، جنگ کند

دستش افتاده ولی راه دگر پیدا کرد
کوه غیرت، گره کار به دندان وا کرد

بنویسید که در علقمه سقّا افتاد
قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد

عمق این مرثیه را مشک و علم می‌دانند
داستان را همهٔ اهل حرم می‌دانند

بعد عباس دگر آب سراب است، سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب

داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد
رفتنت حرمله را حرمله‌تر خواهد کرد

#سیدحمیدرضا_برقعی
#تحریرهای_رود

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۳ ق.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی