شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

یک جهان راز

چهارشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ

دل سوزان بُوَد امروز گواه من و تو
کز ازل داشت بلا، چشم به راه من و تو

من به تو دوخته‌ام دیده، تو بر من، از نی
یک جهان راز، نهفته به نگاه من و تو

اُسرا با من و رأس شهدا با تو به نی
چشم تاریخ ندیده‌ست سپاه من و تو

روی تو ماه من و ماهِ تو عباس امّا
ابر خون ساخته پنهان رخ ماه من و تو

آیه خواندن ز تو، تفسیر ز من، تا دانند
که به جز گفتن حق نیست گناه من و تو

هر دو نَستوه چو کوهیم برِ سیل امّا
عشق، دلگرم شد، از سردی آه من و تو...

«مدّعی خواست که از بیخ کند ریشهٔ ما»
بی‌خبر زآن که غروب است پگاه من و تو

#علی_انسانی
#دل_سنگ_آب_شد

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • چهارشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۹ ب.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی