السلام علی الحسین
پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ق.ظ
سلام ای بادها سرگشتهٔ زلف پریشانت
درود ای رودها در حسرت لبهای عطشانت
سلام ای ریخته بر خیزران و خاک و خاکستر
عقیق تابناک خون ز مروارید دندانت
سلام ای حلق محزون ای گلوی روشن گلگون
که عالم شعلهور شد از طنین صوتِ قرآنت
تو را از سنگ و چوب و بوریای کهنه پرسیدم
تو را از ریگهای داغ و تبدار بیابانت
هنوز امّا چه عطری میوزد از سمت آن صحرا
چه رازی بود آیا در سرانگشت گلافشانت
تو بیشک بر لب خونین نی، خورشید میدیدی
که صبح روشنی برخاست از شام غریبانت!...
#فاطمه_سالاروند
- پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۰ ق.ظ