چراغانی من...
پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۲ ق.ظ
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
هان ای یزید! بشنو و ابرو گره نزن
این میهمانی تو نه... مهمانی من است!
غرّه نشو به آنچه سرِ نیزه کردهای
اینها چراغهای چراغانی من است
ایمن مباد از این همه مشعل، خزان تو
تا نوبت بهار گُلافشانی من است
ما را چو آفتاب به شامَت کشاندهای
اینک زمان قافلهگردانی من است...
#مهدی_بهارلو
- پنجشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۲ ق.ظ