شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

صبور آل محمد

دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۸ ب.ظ

نفسی به خون جگر زدم، که لبی به مرثیه وا کنم
به ضریحِ گمشده سر نهم، شبِ خویش وقف دعا کنم

نه ملازمی و نه همدمی، مگر آنکه در شبِ بی‌کسی
چو شهید کوفه به چاه غم، پر و بال گریه رها کنم

به خدا که شمع شکسته‌ای، به بقیع جان من آورید
که به آستانهٔ مجتبی، همه زخم کهنه دوا کنم

غم مجتبی کِشَدم به خون، که غریب خانهٔ خویش بود
و من این ترانهٔ غرق خون، به کدام واژه ادا کنم

من و حضرتِ تو شکسته دل، که اگر عدو زندت به تیر
به فدای پیکر پاک تو، دل خود سپر به بلا کنم

اگر از غم تو نفس زنم، همه اشک و آتش و خون شوم
بکشم به خون همه را چنان، که مدینه کرب‌ولا کنم

تو به خُلق و خِلقت احمدی، تو صبور آل محمدی
غم کربلای دگر شود، چو زبان به زخم تو واکنم

تو جگر دریده و من غمین، من و داغ لحظهٔ آخرین
به چه روی زینب خسته را، به عیادت تو صدا کنم؟

#غلامرضا_کافی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۸ ب.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی