شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

لهجهٔ حجازی تو

سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۴ ق.ظ

آن باده‌ای که روز نخستش نه خام بود
یک اربعین گذشت و دوباره به جام بود

شکر خدا که صبح زیارت دمیده است
هر چند آفتاب حیاتم به بام بود

این خاک زنده می‌کند آن عصر تشنه را
وقتی که آسمانِ رخت سرخ‌فام بود

بین من و سرت اگر افتاد فاصله
امام هنوز سایهٔ تو مستدام بود

سرها به نیزه بود ولی هجم سنگ‌ها
معلوم بود حمله‌کنان بر کدام بود

دشنام و هتک حرمت اسلام میهمان!
این از رسوم تازه‌تر احترام بود

چوب از لبان تو حجرالأسود آفرید
دست سه‌ساله بود که در استلام بود

بین نهیب کوفی و فریاد اهل شام
آن لهجهٔ حجازی تو آشنام بود

#جواد_محمدزمانی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۴ ق.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی