شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

یک نیستان ناله

سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۷ ق.ظ

آنچه از من خواستی با کاروان آورده‌‏ام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده‌‏ام

از در و دیوار عالم فتنه می‌بارید و من
بی‌‏پناهان را بدین دارالامان آورده‌‏ام

اندر این ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست
کاروان را تا بدین‌جا با فغان آورده‌ام

تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم
یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده‌ام

قصهٔ ویرانه شام ار نپرسی خوش‏تر است
چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده‌‏ام

دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود
از برایت دامنی اشک روان آورده‏ام

تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آورده‌‏ام

تا نثارت سازم و گردم بلاگردان تو
در کف خود از برایت نقد جان آورده‌‏ام

تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد
گوشه‌‏ای از درد دل را بر زبان آورده‌‏ام

#محمدعلی_مجاهدی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۷ ق.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی