مهر تو آب بود
چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۱۱ ب.ظ
در کوچه، راه خانۀ خود گم نمیکنی
از تب پُری، اگر چه تلاطم نمیکنی
با مردمی که شبنم از آن میچکد چرا
نفرین به چشم خیرۀ مردم نمیکنی؟!
آنقدر باغ آرزویت زرد شد که صبح
حتی به آفتاب تبسم نمیکنی
از عمق زخمهای دلت ای محدثه
با جبرئیل نیز تکلّم نمیکنی
با خاکها بگوی که مَهر تو آب بود
حتی تو در خیال تیمم نمیکنی
با زخم دست، زحمتِ دستاس میکشی
یعنی جز آه، در دلِ گندم نمیکنی
#جواد_محمدزمانی
- چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۱۱ ب.ظ