گریهی مستانه
سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۱۱ ق.ظ
ندارد خواب، چشم عاشق دیوانه در شبها
نمیافتد ز جوش خویشتن میخانه در شبها...
به غفلت مگذران چون شمع شب را از سیهکاری
که دل روشن شود از گریهی مستانه در شبها...
ز روی انجم از شبزندهداری نور میبارد
تو هم چون شمع، قدّی راست کن مردانه در شبها...
مکن پهلو به بستر آشنا «صائب» چو بیدردان
سری چون غنچه بر زانو بِنِه رندانه در شبها
#صائب_تبریزی
#سیری_در_قلمرو_شعر_توحیدی
- سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۶، ۱۲:۱۱ ق.ظ