چون آینه، چشم خود گشودن بد نیست
گرد از دل بیچاره زدودن بد نیست
یک عمر به زندگی رسیدن زیباست
یک روز به یاد مرگ بودن بد نیست!
#عبدالرحیم_سعیدی_راد
- ۰ نظر
- ۱۱ آبان ۹۵ ، ۱۷:۳۹
چون آینه، چشم خود گشودن بد نیست
گرد از دل بیچاره زدودن بد نیست
یک عمر به زندگی رسیدن زیباست
یک روز به یاد مرگ بودن بد نیست!
#عبدالرحیم_سعیدی_راد
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود؟
به کجا میروم آخر ننمایی وطنم؟
ماندهام سخت عجب، کز چه سبب ساخت مرا؟
یا چه بوده ست مراد وی از این ساختنم؟
خرّم آن روز که پرواز کنم تا برِ دوست
به امید سر کویش، پَر و بالی بزنم
کیست آن گوش، که او میشنود آوازم؟
یا کدامین که سخن مینهد اندر دهنم
من به خود نامدم اینجا، که به خود باز روم
آنکه آورد مرا، باز برد تا وطنم
مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساختهاند از بدنم
#مولوی
#تسبیح_اشک
امام باقر(علیهالسلام):
اِسْتَعِنْ عَلَى حُسْنِ الْمُرَاجَعَةِ بِخَالِصِ الدُّعَاءِ وَ الْمُنَاجَاةِ فِی الظُّلَم
برای بازگشتی نیکو از گناهانت، از دعای خالص و مناجات در تاریکیها (خلوتهای شبانه) کمک بگیر.
تحف العقول، ص۲۸۵
بر عمرِ گذشته کن نگاهی گاهی
از سینۀ خود برآر آهی گاهی
چون آینه با خدای خود خلوت کن
تا عذر گناه از او بخواهی گاهی
#محمدجواد_غفورزاده
روشن از روی تو آفاق جهان میبینم
عالم از جاذبهات در هیجان میبینم
بینشانی تو و حیرانم از این راز که من
هر کجا مینگرم از تو نشان میبینم
دل هر ذره تجلیگه مهر رخ توست
نتوان گفت چه اسرار نهان میبینم
باد با زمزمه تسبیح تو را میخواند
آب را ذکر تو جاری به زبان میبینم
نور روی تو نه تنها به دل سینا تافت
که من این نور ز هر ذره عیان میبینم
چه تماشایی و زیباست جمال تو که من
هر چه چشم است به رویت نگران میبینم
به تو سوگند که در موقع طوفان بلا
یاد تو مایه آرامش جان میبینم
بر در خویش «شفق» را به گدایی بپذیر
که گدایان تو را به ز شهان میبینم
#محمدحسین_بهجتی
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم
در عرش صدای «اِرجعی» پیچیده است
یا «ایتها النفس» بیا برگردیم
#میلاد_عرفان_پور
باز روگرداندم از تو، باز رو دادی به من
با همه بیآبرویی آبرو دادی به من
شرم میکردم دگر در محضرت لب واکنم
باز میبینم مجال گفتگو دادی به من
قطرهای بودم به بحرم متصل کردی ز لطف
جرعهای میخواستم، دیدم سبو دادی به من
خاک بودم، آدمم کردی به دست رحمتت
خار بودم، بهتر از گل رنگ و بو دادی به من
چشم خشکم بود خالی، رویم از عصیان سیاه
اشک بخشیدی و آب شستشو دادی به من
گر نشد قسمت که در خون گلو غسلی کنم
از سرشک دیدگان، آب وضو دادی به من
همچو شمعم قطره قطره آب کردی، سوختی
در دل شب گریۀ بی های و هو دادی به من
با غبار راه زوار علی شستی مرا
در حقیقت آبرو از خاک او دادی به من
#غلامرضا_سازگار
امام حسین(علیهالسلام):
مَنْ نَفَّسَ کُرْبَةَ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللهُ عَنْهُ کُرَبَ الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ
کسی که اندوه و گرفتاری مؤمنی را برطرف سازد، خدا غمهای دنیا و آخرتش را میزداید.
نزهة الناظر، ص۸۲؛ بحار الأنوار، ج۷۵، ص۱۲۱
ای موجِ صفا، روانۀ ساحل تو
ای مهر و وفا، سرشتِ آب و گل تو
رنج و غم اگر از دل مؤمن ببری
اندوه دو عالم، ببرند از دل تو
#محمدجواد_غفورزاده
تا چند عمر در هوس و آرزو رود
ای کاش این نفس که بر آمد فرو رود
مهمان سراست خانهی دنیا که اندرو
یک روز این بیاید و یک روز او رود
بر کام دل به گردش ایام دل مبند
کاین چرخ کج مدار نه بر آرزو رود
آن کس که سر به جَیب قناعت فرو نبرد
بگذار تا به چاه مذلّت فرو رود
از بهر دفع غم به کسی گر بری پناه
هم غم به جای مانَد و هم آبرو رود
ای گل به دستْمالِ هوس پیشگان مرو
مگذار تا ز دست تو این رنگ و بو رود
کردیم هر گناهی و از کرده غافلیم
ای وای اگر حدیث گنه رو به رو رود
امروز رو نکرده به درگاه حق «سنا»
فردا به سوی درگه او با چه رو رود
#جلال_الدین_همائی
حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها):
إِنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بِمَا أَمَرْنَاکَ، وَ تَنْتَهِی عَمَّا زَجَرْنَاکَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شِیعَتِنَا، وَ إِلا فَلَا
اگر به آنچه شما را امر نمودیم عمل میکنی و از آنچه شما را بر حذر داشتهایم دوری میکنی از شیعیان ما هستی وگرنه هرگز.
التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری(علیهالسلام)، ص۳۰۸؛ بحار الأنوار، ج۶۵، ص۱۵۶
با هر چه نکوییست، نکو باید شد
سرشارِ زلالِ آبرو باید شد
میخواهی اگر شیعۀ مولا باشی
فرمانبر امر و نهی او باید شد
#علی_اصغر_دلیلی_صالح
دلمرده ایم و یاد تو جان میدهد به ما
قلبیم و بودنت ضربان میدهد به ما
ماه خدا دومرتبه بیماه روی تو
دارد بشارت رمضان میدهد به ما
برگرد! ای که لحظهی افطار، عاقبت
یک روز دستهای تو نان میدهد به ما
روزی سه بار غرق غریبی و بیکسیست
حسی که بیتو وقت اذان میدهد به ما
این ماه، فرصتیست که باز عاشقت شویم
ماه خدا دوباره زمان میدهد به ما
ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین»
نامی که اشکهای روان میدهد به ما
حالا که سفره، سفرهی عشق است پس خدا
هرچه بخواهد این دلمان میدهد به ما
بیشک حوالهی همه امسال کربلاست
رزقی که آخر رمضان میدهد به ما
#محمد_بیابانی