شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

چراغ کوچه‌ی شب

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۱ ب.ظ

ازل برای ابد مُلک لایزالش بود
چه فرق می‌کند آخر که چند سالش بود

حریم عرش خدا بود سطح پروازش
تمام وسعت عالم به زیر بالَش بود

وجود خون خدا را به شیر خود پرورد
بزرگِ کرب‌و‌بلا طفل خردسالش بود

پس از غروب که خورشید راه خانه گرفت
چراغ کوچه‌ی شب قامتِ هلالش بود

به درد و داغ رضا داد زآنکه می‌دانست
سه گریه بعدِ پدر نوبت وصالش بود

زمین شب‌زده را رشکِ آسمان می کرد
اگر فـزون‌تر از آن خطبه‌ها مجالش بود

#امید_مهدی_نژاد

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۱ ب.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی