شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

۲۹۲ مطلب با موضوع «قالب :: رباعی» ثبت شده است

بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست
هرچند قلم شد علم بازوی او
با دست بریده، باز از پا ننشست!

#تقی_پورمتقی

من آب فرات را مکدّر دیدم
او را خجل از ساقی کوثر دیدم
مردم همه عکس ماه بینند در آب
من چهرهٔ مهتابی اصغر دیدم

#علی_انسانی

گاهی به حضور مهر، ای ماه برو
تا جاذبهٔ سِیْر الی‌الله برو
زینب به طنین گام تو دلگرم است
گاهی جلوی خیمهٔ او راه برو

#محمدجواد_غفورزاده

هرچند ز غربتت گزند آمده بود
زخمت به روانِ دردمند آمده بود
گویند که از هیبت دریای دلت
آن‌روز زبانِ آب، بند آمده بود

#سلمان_هراتی

سوز جگر از دل به زبان آمده بود
بابا سوی میدان، نگران آمده بود
جانی شد و بر تن علی، جان بخشید
آن لب که ز تشنگی به جان آمده بود

#سیدمهدی_حسینی

باید دل خود به عشق، پیوند زدن
دم از تو، تو ای خون خداوند! زدن
از تو، ره و رسم عشق باید آموخت
وز اصغر تو، به مرگ لبخند زدن!

#محمدعلی_مجاهدی

آن جمله چو بر زبان مولا جوشید
از نای زمانه نعرهٔ «لا» جوشید
تنها ز گلوی اصغرِ شش‌ماهه
خون بود، که در جواب بابا جوشید

#سیدحسن_حسینی

طوفان شد و موج و از دل صحرا رفت
رودی کوچک به یاری دریا رفت
می‌خواست که خطبه‌ای بخواند با خون
از منبر دستان پدر بالا رفت

#جلیل_صفربیگی

در دشت بلا که خاک از خون تَر بود
یک باغ پر از شکوفهٔ پرپر بود
جان‌سوزترین مصیبت عاشورا
از شیر گرفتن علی‌اصغر بود

#محمدجواد_غفورزاده

از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه
ناگاه برآمد از دل دشمن و دوست:
«لا حول و لا قوّة الا بالله»

#سیدمحمد_خسرونژاد