پیراهنت از بهار عطرآگین‌تر
داغت ز تمام داغ‌ها سنگین‌تر
کام همه تلخ شد ز داغت امّا
در کام تو مرگ از عسل شیرین‌تر
#سعید_بیابانکی
شعر هیأت
ناب‌ترین اشعار آیینی
مهر تو در این سفر مرا توشه بس است
وز خرمن احساس تو یک خوشه بس است
از بـیـن تـمـام آرزوهـا مـا را
یک بوسه بر آن ضریح شش‌گوشه بس است
#محمدجواد_غفورزاده
گر بر ستم قرون برآشفت حسین
بیداری ما خواست، به خون خفت حسین
آن‌جا که زبان محرم اسرار نبود
با لهجهٔ خون سرّ مگو گفت حسین
#سیدحسن_حسینی
آن لاله که عشق و خون بهارش بودند
گل‌های مدینه داغ‌دارش بودند
آن‌روز که جای مجتبی خالی بود
در کرب‌و‌بلا دو یادگارش بودند
#سیدرضا_مؤید
تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم
امروز در باغِ شهادت باز است
ای کاش فداییان زینب باشیم
#یوسف_رحیمی
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
رنگ از رخ او پریده، امّا برپاست
این سرو که در میان خون می‌بینید
هفتاد و دو داغ، دیده امّا برپاست
#عباس_براتی_پور
آن روز حسین یک‌صدا، زینب بود
آیینهٔ غیرت خدا، زینب بود
زینب زینب زینب زینب زینب
آن روز تمام کربلا زینب بود
#جلیل_صفربیگی
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
می‌بخشی اگر کم است اما بپذیر
این هم دو پسر تمام داراییِ من
#صابره_سادات_موسوی
با جان و دل آورده اگر آورده‌ست
خورشید دو تا قرص قمر آورده‌ست
این دختر زهراست که حیدر شده‌ست
در معرکه شمشیر دو سر آورده‌ست
#سیدحمیدرضا_برقعی
ما دامن خار و خس نخواهیم گرفت
پاداش عمل ز کس نخواهیم گرفت
چیزی که به رسم عاشقی بخشیدیم
سوگند به عشق! پس نخواهیم گرفت
#نسترن_قدرتی