کامل شده سِیرها، پس از دیدن تو
ما را چه به غیرها، پس از دیدن تو
آیینه‌ای از ضریح شش‌گوشه شدند
چشمان زهیرها، پس از دیدن تو
#زهرا_بشری_موحد
شعر هیأت
ناب‌ترین اشعار آیینی
می‌خواست که او برهنه‌پا برگردد
شرمنده، شکسته، بی‌صدا برگردد
یک شب ز سپاه کوفیان مهلت خواست
تا حرّ به بهشت کربلا برگردد
#محمد_فخارزاده
می‌آمد و سربه‌زیر و شرمندهٔ تو
با گریه‌اش آمیخت شکرخندهٔ تو
حُر بود اسیر، تا امیری می‌کرد
آن روز امیر شد، که شد بندهٔ تو
#محمدعلی_مجاهدی
هفتاد و دو آیه تابناک افتاده‌ست
هفتاد و دو لاله سینه‌چاک افتاده‌ست
ای ماه بگو ستاره‌ها شرم کنند
هفتاد و دو خورشید به خاک افتاده‌ست
#محمدجواد_غفورزاده
با این‌که غمی بزرگ بر دوش من است
او نیست ولی صداش در گوش من است
ای هق‌هق بی‌امان کمی بند بیا
حالا که سر پدر در آغوش من است
#سعیده_اصلاحی
خورشید به خون نشسته‌ام، آه! رسید
آهِ منِ دلشکسته تا ماه رسید
ای عمّه! کمک کن که ز جا برخیزم
انگار مسافر من از راه رسید!
#سیدمحمد_بابامیری
ای وای عطش چه کرد آنجا با تو
همسایه مگر نبود دریا با تو
ای کاش به زیر تیغ خورشید، آن ظهر
بودیم شریک تشنگی‌ها با تو
#حمیدرضا_شکارسری
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت
ای خون تو جاری به رگ سرخ حیات!
اسلام، قوام از قیام تو گرفت
#علی_اصغر_صائم_کاشانی
پیکار علیه ظالمان پیشهٔ ماست
جان در ره دوست دادن اندیشهٔ ماست
هرگز ندهیم تن به ذلّت، هرگز
در خون زلال کربلا ریشهٔ ماست
#محمدرضا_سهرابی_نژاد
آن سو، همه برق نیزه و جوشن بود
این سو، دلی از فروغ حق روشن بود
بود آن‌چه شهامت و شهادت می‌خواست
چیزی که نبود، بیمی از دشمن بود
#محمدجواد_محبت