شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

۴ مطلب با موضوع «سایر موضوعات :: شهدای جهاد علمی» ثبت شده است

چشم تو باز شد و صاعقه آرام گرفت

پلک بر هم زدی و عشق سرانجام گرفت


عالم از شیوهٔ فرزانگی‌ات پند آموخت

شاعر از طرز سخن گفتنت الهام گرفت


خرم آن باد که در موی تو پیچید و گذشت

خرم آن نغمه که از کوی تو پیغام گرفت


قلمت حکم تبر داشت بر اندیشهٔ کفر

مکتبت عطر خوش سنگر اسلام گرفت


یک جهان با دم خورشید تو روشن شده است

گرچه تقدیر، تو را از سر این بام گرفت


آن‌قدر روی تنت دشت شقایق رویید

که شفق از گل پیراهن تو وام گرفت


سال‌ها مرغ شهادت به هوایت پر زد

تا شبی آمد و بر شانه‌ات آرام گرفت


#زهرا_شعبانی

#راز_منور


الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما

ز هر قطرۀ خون تو لاله روید
گلستان بماند چنین میهن ما

گناهی نداریم جز بی‌گناهی
گواه است این پاره پیراهن ما

به تن جامۀ رزم داریم و آن را
نیارد به در مرگ هم از تن ما

به جز شوق دیدار در ما نیابی
به جز عجز در چهرۀ دشمن ما

شهید من ای جاودان، از تو گفتن
گران‌مایه عهدی‌ست بر گردن ما

به خون خفته چشمان تو خیره مانده
به فردا به آیندۀ روشن ما

#محمدحسین_نعمتی

چرا و چرا و چرا می‌کشند؟
«به جرم صدا» بی‌صدا می‌کشند

بگو تا به کی تا به کی تا به کی
در این کربلا مصطفی می‌کشند؟

نمی‌میری ای نور! ای زندگی!
اگر مرده ‌‌دل‌ها تو را می‌کشند

اگر چه به اصرار و انکارشان
تو را بارها بارها می‌کشند

کنون بذر خورشیدها خون توست
چه باکی اگر شعله را می‌کشند

هوای نفس‌های مایی هنوز
اگر چه تو را بی‌هوا می‌کشند

چنین بوده آیین تاریکشان
که خفاش‌ها روشنا می‌کشند

شکستیم و آغاز روییدنیم
که ما را برای بقا می‌کشند...

شهادت چه جانی به ما داده است
که ما زنده هستیم تا می‌کشند

#علی_داودی

۲۱ دی‌ماه، سالروز شهادت #شهید_احمدی_روشن

امشب از داغی دوباره چشم ایران روشن است
یوسفی رفته‌ست، آری وضع کنعان، روشن است

گرچه در بزم حماسه، هیچ جای گریه نیست
در هجوم شعله‌ها، تکلیف باران، روشن است

باز شمعی کشته شد با دست شب اما هنوز
این شبستان کهن، با نور ایمان روشن است

کی میان ابرهای تیره پنهان می‌شود؟
آسمان ما که با خون شهیدان، روشن است

مصطفی هم رفت، آری! او هم اینجایی نبود
مردهای مرد را آغاز و پایان، روشن است

#میلاد_عرفان_پور