شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

۴۹ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۶ ثبت شده است

امام رضا (علیه‌السلام):
لَا یَخَافُ عَبْدٌ إِلا ذَنْبَهُ وَ لَا یَرْجُو إِلا رَبَّهُ‏
بنده نباید بترسد مگر از (عقوبت) گناهش و نباید امید ببندد مگر به (رحمت) خدایش.
عیون أخبار الرضا علیه‌السلام، ج۲، ص۴۴

دل بر دو سه دم گرمی بازار مبند
امید به هیچ کس به جز یار مبند
از غیر گناه خود ز چیزی نهراس
دل جز به خدای حی دادار مبند

#علی‌_‌اصغر_دلیلی_صالح

یکی از همین روزها، ناگهان
تو می‌آیی از نور، از آسمان

تو می‌آیی و شب زمین می‌خورد
و قد می‌کشد نور، در آسمان

قفس با ظهور تو خط می‌خورد
زمین می‌شود سهم آزادگان

به سر می‌رسد فصل سرد سکوت
ترک می‌خورد بغض فریادمان

تو می‌آیی از فصل عدل علی
به تقسیم لبخند، تقسیم نان

تو از سمت توفان شبی می‌رسی
به دست تو تیغی عدالت نشان

تو می‌آیی و با سرانگشت تو
ورق می‌خورد سرنوشت جهان

تو در باغ آدینه گل می‌کنی
بهار عدالت، امام زمان!

#رضا_اسماعیلی
#آخرین_غزل

آنسان که تویی هیچ‌کس آگه به تو نیست
راهی ز فراز عقل کوته به تو نیست
هر چند تو را هزار ره باشد، لیک
جز راه دل از هیچ رهی ره به تو نیست

#قیصر_امین_پور

پیامبراعظم(صلوات‌الله‌علیه‌وآله):
مَنْ سَتَرَ مُسْلِماً سَتَرَهُ اللهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَة
هر کس خطای برادر مسلمانش را بپوشاند، خدا در دنیا و آخرت خطای او را پنهان می‌نماید.
عوالی اللئالی، ج‏۱، ص۳۷۵؛ کشف الریبة، ص۷۹

از کوثر معرفت غزل‌نوشی کن
تا قافلۀ کمال هم‌دوشی کن
خواهی که خدای پرده‌پوشت باشد
در حق برادرت خطاپوشی کن

#محمدجواد_غفورزاده

یوسف، ای گمشده در بی‌سروسامانی‌ها!
این غزل‌خوانی‌ها، معرکه‌گردانی‌ها

 سر بازار شلوغ است،‌ تو تنها ماندی
همه جمعند، چه شهری، چه بیابانی‌ها
 
چیزی از سورۀ یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانی‌ها

همه در دست، ترنجی و از این می‌رنجی
که به نام تو گرفتند چه مهمانی‌ها...

«این چه شمعی‌ست که عالم همه پروانۀ اوست؟»
این چه پروانه که کرده‌ست پرافشانی‌ها؟

یوسف گمشده! دنبالۀ این قصه کجاست؟
بشنو از نی که غریبند نیستانی‌ها

بوی پیراهن خونین کسی می‌آید
این خبر را برسانید به کنعانی‌ها

#مهدی_جهاندار
#عشق_سوزان_است

زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه
روایت کرده‌اند اردیبهشتی می‌رسد از راه

بهاری می‌رسد از راه و می‌گویند می‌روید
گل داوودی از هر سنگ، حسن یوسف از هر چاه

بگو چله‌نشینان زمستان را که برخیزند
به استقبال می‌آییمت ای عید از همین دی ماه

به استقبال می‌آییمت آری دشت پشت دشت
چه باک از راه ناهموار و از یاران ناهمراه

به استهلال می‌آییمت ای عید از محرم‌ها
به روی بام‌ها هر شام با آیینه و با آه...

سر بسمل شدن دارند این مرغان سرگردان
گلویی تر کنید ای تیغ‌های تشنه، بسم‌الله!

#محمدمهدی_سیار
#حق_السکوت

نمازی خوانده‌ام در بارش یک‌ریز ترتیلش
فدای عطر حول حالنای سال تحویلش

کلید آسمان در دست، مردی می‌رسد از راه
پر است از معنی آیات ابراهیم، تنزیلش

زمین هر روز فرعونی دگر در آستین دارد
دعا کن هر سحر آبستن موسی شود نیلش

زمان اسب سپید مهدی موعود را ماند
به گردش کی رسد بهرام ورجاوند با فیلش

زمین یک روز در پیش خدا قد راست خواهد کرد
به قرآنی که گل کرده‌ست از تورات و انجیلش


#علیرضا_قزوه
#سوره_انگور

عهدی‌ست که بسته‌ایم، برمی‌خیزیم
با آن‌که شکسته‌ایم، برمی‌خیزیم
هر وقت که نام عشق را می‌خوانند
هر جا که نشسته‌ایم، برمی‌خیزیم

#هادی_فردوسی

ای صاحب عشق و عقل، دیوانۀ تو
حیران تو آشنا و بیگانۀ تو
دیدار تو را همه نشانی دادند
ای در همه جا، کجاست پس خانۀ تو

#قیصر_امین_پور

دست خدا پردۀ‌شب را شکافت
صبح شد و نور خداوند تافت

کبکبۀ موکب سلطان رسید
منتظران نیمۀ شعبان رسید

دست خدا، هیمنۀ ذوالفقار
باز شد از غیب جهان آشکار...

ای ز وجود تو، وجود همه
رشحه‌ای از بود تو، بودِ همه

هستی عالم همه از هست توست
خیر دو عالم همه در دست توست

بودِ همه از تو و بودِ تو لطف
غیبتت از ما و وجودِ تو لطف

واسطۀ فیض خدایی تویی
در دو جهان علّت غایی تویی

خلق خدا را به خدا رهبری
نور دل و دیدۀ پیغمبری

سیّدی و قافله‌سالار ما
دستی خداییّ و، نگهدار ما

حجّت حق، ‌قطب زمان، روح دین
نور خدا در ظلمات زمین

آیت کبرای خدای جهان
مهدی موعود، امام زمان

ای زده بر بام فلک زآگهی
بیرق توحید خلیل‌اللهی...

پرده‌نشین و همه جا ناظری
غایبی و در همه جا حاضری

خیز و ز رخساره بر افکن نقاب
ای خجل از سایۀ تو آفتاب...

پرده برانداز که بی روی تو
روز همه شد چو شب موی تو

ما همه دلدادۀ روی توییم
خاک‌نشین سر کوی توییم

غیبت اگر می‌کنی، از ما چرا
حال که شد، غیبت کبری چرا

طبع «ریاضی» که غزل‌خوان توست
خاک بَرِ رفعت ایوان توست

#محمدعلی_ریاضی_یزدی
#خوشه‌های_طلایی