بوی خوش میآید اینجا؛ عود و عنبر سوخته؟
یا که بیتالله را کاشانه و در سوخته؟
از چه خون مىگرید این دیوار و در؟ یارب مگر-
گلشن آل خلیل اینجا در آذر سوخته؟
خانۀ زهراست اینجا، قتلگاه محسن است
آشیان قهرمان بدر و خیبر، سوخته
خانۀ وحی از ملک یکباره شد در ازدحام
اندر این غوغا مگر جبریل را پر سوخته؟
...بر حریم عقل کل، دیوانهای زد آتشی-
کز غمش هر عاقلی را جان و پیکر، سوخته
خیمهگاه کربلا را آتش از اینجا زدند
شد ز داغ محسن آخر کام اصغر، سوخته
گر نمىکرد اشک چشمانت «حسان» امدادِ من
مىشد از آه من این اوراق دفتر، سوخته
#حبیب_الله_چایچیان
- ۰ نظر
- ۱۳ مرداد ۹۵ ، ۱۷:۴۱