شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

۲۳ مطلب در مرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

... و صبح و ظهر و عشا می‌وزد به خاطر تو
خوشا به حال نسیم این همیشه زائر تو

کنار چشمه، تیمم کمال بی‌عقلی‌ست
مگر بهشت طلب می‌کند مجاور تو؟...

به رنگ نور خیابان کشیده‌ای تا عشق
که راه را نکند گم، نگاه عابر تو

به «لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» سوگند
که جز امام نباشد کسی مفسر تو...

شبیه کوزه‌ای از رودخانه پر برگشت
دو دست خالی‌ام از سمت لطف وافر تو

دوباره گونهٔ قم خیس شد که در شأنت
سروده‌اند غزل ابرهای شاعر تو

جهان حاضر و غایب دو روی یک سکه‌ست
که عطر فاطمه دارد شکوه ظاهر تو

به وصف گنبد و گلدسته، ای قلم خوش باش
که نیست در خور حضرت زبان قاصر تو

#سعید_مبشر

چشم تو باز شد و صاعقه آرام گرفت

پلک بر هم زدی و عشق سرانجام گرفت


عالم از شیوهٔ فرزانگی‌ات پند آموخت

شاعر از طرز سخن گفتنت الهام گرفت


خرم آن باد که در موی تو پیچید و گذشت

خرم آن نغمه که از کوی تو پیغام گرفت


قلمت حکم تبر داشت بر اندیشهٔ کفر

مکتبت عطر خوش سنگر اسلام گرفت


یک جهان با دم خورشید تو روشن شده است

گرچه تقدیر، تو را از سر این بام گرفت


آن‌قدر روی تنت دشت شقایق رویید

که شفق از گل پیراهن تو وام گرفت


سال‌ها مرغ شهادت به هوایت پر زد

تا شبی آمد و بر شانه‌ات آرام گرفت


#زهرا_شعبانی

#راز_منور


تو یک خورشیدِ عالم‌گیر هستی

شکوه وحی را تفسیر هستی

می‌آیی، بعد از این شب‌های تاریک

تو تنها صبحِ بی‌تأخیر هستی


#سیدحبیب_نظاری