شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

۶۲۵ مطلب با موضوع «قالب :: غزل» ثبت شده است

سلام فاطمه، ای جلوۀ شکیبایی
که نور حُسن تو جان می‌دهد به زیبایی

...تویی تو روح ولایت به هر ولی، سوگند
تویی تو عصمت یکتا، قسم به یکتایی

...ز کور چهره بپوشی که نشنود بویت
الا! حیای مجسم، فروغ بینایی

...قلم گذاشته تا سر به صفحۀ تاریخ
تو را ستوده به مظلومی و توانایی

چرا به گریه چنین خو گرفته‌ای؟ زهرا
الا ز خندۀ تو عشق را شکوفایی

حریم خانه‌ات آن‌جا که مکتب وحی است
کجا و، حملۀ سنگین‌دلانِ هرجایی؟

...ز غصه‌ای که شهادت گرفت دامانت
ز دست داد علی، دامن شکیبایی

#سیدرضا_مؤید

یک گل، نصیبم از دو لب غنچه‌فام کن
یا پاسخ سلام بگو، یا سلام کن!

ای حُسن مطلعِ غزل زندگانی‌ام
شعر مرا تمام، به حسن ختام کن

ای آفتاب خانۀ حیدر، مکن غروب
این سایه را تو بر سر من، مُستدام کن

پیوسته نبض من به دو پلک تو بسته است
بر من، تمام من! نگهی را تمام کن

تا آیدم صدای خدای علی به گوش،
یک‌بار با صدای گرفته، صدام کن

از سروِ قدشکسته نخواهد کسی خرام
ای قامتت قیامت من، کم قیام کن!

در‌های خُلد بر رخ من باز می‌کنی
از مِهر، همره دو لبت یک کلام کن

با یک نگاه عاطفه، عمر دوباره باش
ای مِهر پرفروغ، طلوعی به شام کن
ااا
این کعبه، بازویش حَجرالاسوَد علی‌ست
زینب بیا و با حجرم استلام کن

#علی_انسانی

یاری ز که جوید؟ دلِ من، یار ندارد
یک مَحرم و یک رازنگهدار ندارد!

با دیدن سوزِ دلِ من در چمن و باغ
با داغ دل لاله، کسی کار ندارد

باید سر و کارش طرف چاه بیفتد
یوسف که در این شهر، خریدار ندارد
ااا
از گریۀ پنهان علی در دل شب‌ها
پیداست که دل دارد و، دلدار ندارد

در گلشن آتش‌زدۀ عصمت و ایثار
پرپرشدن غنچه که انکار ندارد

با فضه بگویید بیاید، که در این باغ
نیلوفر بیمار، پرستار ندارد

بر حاشیۀ برگ شقایق بنویسید:
گل، تاب فشار در و دیوار ندارد

#محمدجواد_غفورزاده

شیطان به بیت حیّ تعالی چه می‌کند‌؟  
آتش به گرد خانۀ مولا چه می‌کند‌؟

...رویش سیاه گردد و دستش شکسته باد
قنفذ کنار خانه‌ی مولا چه می‌کند‌؟

دارالزیاره نبی و آستان وحی
ای وای من، مغیره در آن‌جا چه می‌کند‌؟

...باید ز تازیانه بپرسم که در بهشت
آثار خون به قامت طوبی چه می‌کند‌؟

گل‌ها ز غم فسرده و، پروانه منتظر
شمع ز پا فتاده، به صحرا چه می‌کند‌؟

با بودن دو داغ بر او گریه گشته منع
‌«میثم» ببین به فاطمه دنیا چه می‌کند؟

#غلامرضا_سازگار

بوی خوش می‌آید اینجا؛ عود و عنبر سوخته؟
یا که بیت‌الله را کاشانه و در سوخته؟

از چه خون مى‌گرید این دیوار و در؟ یارب مگر-
گلشن آل خلیل اینجا در آذر سوخته؟

خانۀ زهراست اینجا، قتلگاه محسن است
آشیان قهرمان بدر و خیبر، سوخته

خانۀ وحی از ملک یک‌باره شد در ازدحام
اندر این غوغا مگر جبریل را پر سوخته؟

...بر حریم عقل کل، دیوانه‌ای زد آتشی-
کز غمش هر عاقلی را جان و پیکر، سوخته

خیمه‌گاه کربلا را آتش از اینجا زدند
شد ز داغ محسن آخر کام اصغر، سوخته

گر نمى‌کرد اشک چشمانت «حسان» امدادِ من
مى‌شد از آه من این اوراق دفتر، سوخته

#حبیب_الله_چایچیان