شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «#محمدجواد_شاهمرادی» ثبت شده است

بگو به باد بپوشد لباسِ نامه‌بَران را
به گوشِ قُدس رسانَد سلامِ همسفران را

بگوید این همه، آماده اند تا چو شهیدان
کنند سویِ تو هموار، راهِ رهگذران را

به جوش آمده امروز، خونِ هرچه مسلمان
فرا گرفته طنینِ اذان، کران به کران را

نسیمِ وحدت و بیداری از اشارتِ قرآن
فرارسیده و هشیار کرده بی‌خبران را

کسی که چشمِ دلَش وا شود به عزّتِ ایمان
چگونه حمل کند بارِ ذلّتِ دگران را

صراطِ نور که ذاتش نَه شرقی است و نَه غربی
بشارتی‌ست به خورشید، منطقِ طَیَران را

خوشا شهادت و آزادگی به شرطِ رسیدن
برای حُسنِ خِتام، این دو روزه‌ی گذران را...

#محمدجواد_شاهمرادی

سخنی ز کرب‌وبلا بگو، نفسی از آن‌چه که دیده‌ای
دو سه بیت تازه و تر بخوان، که چه دیده‌ای، چه شنیده‌ای

چه خوش آن که موسم اربعین، برسد به موکب واپسین
به زیارت شه ملک دین، تو رسیده‌ای که رسیده‌ای

چه خبر ز خیل پیاده‌ها، ز دعای هر شب جاده‌ها
که خدا کند شب عمر ما، برسد به وصل سپیده‌ای

به دعای «کنت معک» خوشی؟ دل من اگر به محک خوشی
نروی اگر سوی نینوا، ز سبوی حق نچشیده‌ای

دو قدم به تاول پا برو، دو قدم به قد دوتا برو
که از آن به سجده تو سربلند و سبک پری، که خمیده‌ای

همه خواهشم بود از خدا، که شوم شهید ره ولا
ولی آه از این دل مبتلا، دل از قفس نرهیده‌ای...

پرش بلند هما کجا و دل شکسته‌ی ما کجا
به همین خوشم که ادا کنم غزلی به مدح قصیده‌ای

#محمدجواد_شاهمرادی