شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

مادر هستی

پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۴۷ ب.ظ

دستی به پهلو دارد و دستی به دیوار
داده‌ست تکیه مادر هستی به دیوار

هر لحظه دردی تازه داغی تازه دارد
در چشم خود غم‌های بی‌اندازه دارد

مثل شبی تیره ست دنیای مقابل
تنها هلالی مانده از آن ماه کامل

گاهی که بر دیوار و در دارد نگاهی
آهی به لب می‌آورد از درد آهی

لبریز از دردست اما غرق احساس
دستی به پهلو دارد و دستی به دستاس

آه این نسیم با محبت، مادرانه
دستی کشیده بر سر و بر روی خانه

شرمنده احساس او شد خانه داری
با هر نفس آه از در و دیوار جاری
ااا
شب، نیمه‌شب خسته شکسته، مات، مبهوت
دستی به سر می‌گیرد و دستی به تابوت

از خانه بیرون می‌رود ناباورانه
جان خودش را می‌برد بر روی شانه

خورده گره با گرد غربت سرنوشتش
در خاک پنهان می‌شود پنهان بهشتش

«نفسی علی...» آه از دل پر درد او آه
«یا لیتها...» آه از دل پر درد او آه
ااا
این روزها دستی به سمت ذوالفقار است...

#سیدمحمدجواد_شرافت

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • پنجشنبه, ۱۴ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۴۷ ب.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی