شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شکوه عاطفه

سه شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۵، ۰۳:۴۹ ب.ظ

زبان چگونه گشایم به مدح تو مادر
که بی وضو نتوان خواند سوره کوثر

زبان وحی، تو را پاره تن خود خواند
زبان ما چه بگوید به مدحتان دیگر؟

چه شاعرانه خداوند آفریده تو را
تو را به کوری چشمان آن «هو الأبتر»

خدا به خواجه لولاک داده بود ای کاش
هزار مرتبه دختر اگر تویی دختر

چه عاشقانه، چه زیبا، چه دلنشین وقتی
تو را به دست خدا می‌سپرد پیغمبر

علی‌ست دست خدا و علی‌ست نفس نبی
علی قیام و قیامت، علی علی حیدر

عروسی پدر خاک بود و مادر آب
نشسته‌اند دو دریا کنار یکدیگر

شکوه عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد
چنان که همسر تو در رکوع انگشتر

همیشه فقر برای تو فخر بوده و هست
چنان که وصله چادر برای تو زیور

یهودیان مسلمان ندیده‌اند آری
از این سیاهی چادر دلیل روشن‌تر

حجاب، روی زمین طفل بی‌پناهی بود
تو مادرانه گرفتی‌ش تا ابد در بر

میان کوچه که افتاد دشمنت از پا
در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر

کنون به تیرگی ابرها خبر برسد
که زیر سایه آن چادر است این کشور

به هوش باش و از این  دست دوستی بگذر
به هوش باش که از پشت می‌زند خنجر

به این خیال که مرصاد تیغ آخر بود
مباد این که نشینیم گوشه سنگر

بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد
در آن رکاب نباشم سیاهی لشگر

بدا به حال من و خوش به حال آن که شده‌ست
شهید امر به معروف و نهی از منکر

خدا گواه که چون فاطمه نمی‌خواهیم
حکومتی که نباشد در آن علی رهبر

رسیده است قصیده به بیت حسن ختام
امید فاطمه از راه می‌رسد آخر

#سیدحمیدرضا_برقعی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۵، ۰۳:۴۹ ب.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی