شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

غم شب‌های جدایی

يكشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۴۲ ب.ظ


وقت است که از چهره‌ی خود پرده گشایی
«تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی»

اسپندم و در تاب و تب از آتش هجران
«چون عودم و از سوختنم نیست رهایی»

«من در قفس بال و پر خویش اسیرم»
ای کاش تو یکبار به بالین من آیی

در بنده‌نوازی و بزرگی تو شک نیست
من خوب نیاموختم آداب گدایی

عمری‌ست که ما منتظر آمدنت، نه
تو منتظر لحظه‌ی برگشتن مایی

می‌خواستم از ماتم دل با تو بگویم
از یاد رود ماتم و دل چون تو بیایی

امشب شده‌ای زائر آن تربت پنهان؟
یا زائر دلسوخته‌ی کرب‌و‌بلایی

ای پرسشِ بی‌پاسخِ هر جمعه‌ی عشّاق
آقا تو کجایی؟ تو کجایی؟ تو کجایی؟

#یوسف_رحیمی

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۴۲ ب.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی