سفرنامهٔ فرات
دلا بکوش که آیینه خدات کنند
به خود بیایی و از دیگران جدات کنند
بکش ز سینهات آهی اگر حواله شود
بریز قطرهٔ اشکی اگر برات کنند
اگر خلاف رضای خدا قدم نزنی
به اشک چشم تو البته التفات کنند
تو روزها گره از کار غنچه وا کردی؟
که رهروان وفا نیمهشب دعات کنند
کمر به تزکیه نَفْس بستهای که تو را
مقیم خیمه «آتیتُم الزّکاة» کنند
اگر چو «حُر» ز رهِ اشتباه برگردی
تو را در آینهٔ عشق، محو و مات کنند
به سوی کعبهٔ دلها سفر توانی کرد
اگر به حال خود این همرهان رهات کنند
کبوتران مهاجر دم از عطش نزنند
اگر که مشقِ سفرنامهٔ فرات کنند
سفر به محضر محبوب شرطها دارد
«حبیب» باش که دعوت به کربلات کنند
سفینههای سعادت اگرچه بسیارند
یکی از آن همه را کشتی نجات کنند
کسی که در ره جانان ز جان گذشت او را
مدار گردش منظومۀ حیات کنند
«شفق» اگر نکنی در خلوص کوتاهی
بلندمرتبه چون «قاسم رسا»ت* کنند
#محمدجواد_غفورزاده
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* شادروان دکتر قاسم رسا ملک الشعراء آستان قدس رضوی
- سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۱۳ ب.ظ