با تشنگی بساز...
يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۳:۵۷ ب.ظ
دلبستگىست مادر هر ماتمى که هست
مىزاید از تعلق ما، هر غمى که هست
خود را ز واصلان دیار فنا شمار
تا بر دل تو سور شود ماتمى که هست
با تشنگى بساز که در زیر آسمان
دلهاى آب کرده بُوَد، شبنمى که هست
از خود رمیدهاىست که خود را نیافتهست
امروز در بساط جهان بىغمى که هست
زخم تو بىنیاز ز مرهم نمىشود
تا صرف دیگران نکنى مرهمى که هست
آتش ز سنگ و لعل ز خارا گرفتهاند
محکم بگیر دامن کوه غمى که هست
بر مهلت زمانهی دون اعتماد نیست
چون صبح در خوشى به سر آور دمى که هست
سالک اگر به دامن خود پاى بشکند
در دل کند مشاهده هر عالمى که هست
#صائب_تبریزی
- يكشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۵، ۰۳:۵۷ ب.ظ