شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

طبیب عالم

چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۴ ب.ظ
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»

بر درد جهل خلق، ز عالم طبیب‌تر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریب‌تر

وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش
باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش

آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت
دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت

گلدسته‌ای نداشت حرم، مرقدی نبود
صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود


این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟
غم‌های عهد کودکی از یاد کی رود

آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود
یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود

از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه
اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه

تو دیده‌ای چه‌ها به اسارت به عمه شد
در شهر شوم شام، جسارت به عمه شد

تو طفل روی ناقه‌ی عریان نشسته‌ای
بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشسته‌ای

تو طعم تازیانه و سیلی چشیده‌ای
بر روی خار، همره طفلان دویده‌ای

دیدی تو خیمه‌های به آتش کشیده را
داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را

#علی_انسانی
#گلاب_و_گل
  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۴ ب.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی