شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

تا هست علی هست

پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۳۴ ق.ظ

باید که تو را حضرت منان بنویسد
در حد قلم نیست که قرآن بنویسد

هر دست گدایی که به سوی تو دراز است
مفهوم قنوتی‌ست که در بین نماز است

سمت حرم توست دلم باز روانه
«ای تیر غمت را دل عشاق نشانه»

ایوان دلم خاک، طلایی بده مولا
قدری به من خسته بهایی بده مولا

آن چیست که در حج و طواف است؟ نشانه‌ست
«مقصود تویی کعبه و بتخانه بهانه»‌ست


احمد به خدا غیر علی یار نمی‌خواست
پیغمبر ما همسفر غار نمی‌خواست

رفتند به بیراهه و خوردند به بن بست
«تا بوده علی بوده و تا هست علی هست»

بر اسب سوار است قیامت شده بر پا
دشمن به فرار است از این حالت مولا

شمشیر کشیده‌ست که لشگر بگشاید
باید برود یک‌تنه خیبر بگشاید

«یا قادر» و «یا قاهر» و «یا فاتح» و «یا هو»
این جرأت و این هیبت و این قدرت بازو...

مخصوص علی هست علی شیر خداوند
آن یکّه جوانمرد به تعبیر خداوند...

...از ترس ز دستان عدویش سپر افتاد
«با خشم علی هرکه در افتاد ور افتاد»


احمد زند آیا نفسی غیر علی؟ نه
بالا برود دست کسی غیر علی؟ نه

«من کنتُ» که بر حیدر کرار رسیده‌ست
حقّ است و سرانجام به حقدار رسیده‌ست

#مجید_تال

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • پنجشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۳۴ ق.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی