شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

عجب تشرّف سبزی

شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۱ ب.ظ

حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد
خلاص از قفس وعده و وعیدت کرد

سیاه بود و سیاهی، هرآن‌چه می‌دیدی
تو را سپرد به آیینه، روسپیدت کرد

چه گفت با تو در آن لحظه‌های تشنه حسین؟
کدام زمزمه سیراب از امیدت کرد؟

به دست و پای تو بارِ چه قفل‌ها که نبود
حسین آمد و سرشار از کلیدت کرد

جنون تو را به مرادت رساند ناگاهان
عجب تشرّف سبزی، جنون مریدت کرد

نصیب هرکس و ناکس نمی‌‌شود این بخت
قرار بود بمیری، خدا شهیدت کرد

نه پیشوند و نه پسوند؛ حرِّ حرّی تو
حسین آمد و آزاد از یزیدت کرد

#مرتضی_امیری_اسفندقه
 #خون_تو_پایان_نداشت

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۵۱ ب.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی