شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

بسم الله

سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۷ ق.ظ

باز هم آب بهانه شد و یادت کردم
یادت افتادم و با گریه عبادت کردم
اشک‌ها ریختم و غسل شهادت کردم
روضه‌خوانت شدم و عرض ارادت کردم

تا بیفتد به من آن گوشه‌نگاهت، آن‌گاه
«هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله»

حرفی از کرب‌وبلا شد که دلم می‌لرزد
چشمم از اشک پُر و عکس حرم می‌لرزد
باز هم مرثیه در دست قلم می‌لرزد
کوه هم شانه‌اش از وسعت غم می‌لرزد

وقت پرواز شد و باز شنیدم در راه
«هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله»

کاروان رفت و زمان از سفرت جا می‌ماند
آسمان خیره به چشمان ترت جا می‌ماند
شهر از فیض نماز سحرت جا می‌ماند
کعبه از گردش بر دور سرت جا می‌ماند

و تو گفتی که شده راه سعادت کوتاه
«هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله»...

ناگهان حس غریبانه‌ای آمد به وجود
چشم‌ها باز شد و در پی یک کشف و شهود
بوی سیب آمد و می‌خواند لبم اذن ورود
در همان لحظه که غیر از تو دگر هیچ نبود

در و دیوار حسینیه‌ همه شد مداح
«هر که دارد هوس کرب‌وبلا بسم‌الله»

#محمد_غفاری

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۱۷ ق.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی