شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

تنهایی‌ات!

سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۷ ق.ظ

از شهر من تا شهر تو راهی دراز است
اما تو را می‌بیند آن چشمی که باز است

در عکس‌ها دیدم مزارت را و عمری‌ست
شمعی به یادت در دلم در سوز و ساز است

از هر غریب و آشنا پرسیدم از تو
گفتند بیش از هر کسی مهمان‌نواز است

مردی که زانو زد جمل با ضرب تیغش
می‌لرزد آن وقتی که هنگام نماز است

در باد، بیرق‌های خونین محرم
در امتداد پرچمت در اهتزاز است

تنهایی‌ات، تنهایی‌ات، تنهایی‌ات، مرد!
بیش از تمام دردهایت جانگداز است...

#اعظم_سعادتمند
#باران_پس_از_برف

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۷ ق.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی