شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

بانوی عشق

دوشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۴۴ ب.ظ

خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود
که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود
 
در بهاری که نسیمش نفس جبریل است
گل ناز دگری رو به شکوفایی بود
 
خانه‌ای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید
در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود
 
تا بیایند به تبریک محمد، جبریل
با ملائک همه در حال صف آرایی بود
 
به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا
ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود
 
تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن
حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود
 
ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت
این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود
 
دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا
که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود
 
دختری داشت سراپای همانند علی
زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود...
 
پنج معصوم به او معرفت آموخته‌اند
که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود
 
وصف او عالمۀ غیر معلم شده است
تا به این مرتبه‌اش پایهٔ دانایی بود
 
بود از صبر و رضا نایبۀ خاص امام
نازم او را که به این قدر توانایی بود
 
کربلا صحنۀ عشق است و در آن صحنۀ عشق
همت زینب نستوه تماشایی بود
 
به علمداری صحرای بلا کرد قیام
رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود
 
یک زن و آن همه داغ دل و آن‌قدر شکیب
عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود...
 
#سیدرضا_مؤید

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۵، ۰۴:۴۴ ب.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی