شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

چراغ آه

دوشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۲۶ ب.ظ

بیرون ببر ای آسمان از محفل من ماه را
کز آتش دل کرده‌ام روشن، چراغ آه را

از بس‌که دود آه من، گردید سدّ راه من
در کوچه‌های شهر خود گم کردم امشب راه را

گفتم به شب، زاری کنم خونِ جگر جاری کنم،
صبح آمد و دادم ز کف این رشتۀ کوتاه را

باید که اسرار درون از سینه‌ام ناید برون
ورنه به آتش می‌کشم با ناله، مهر و ماه را...

رزم آوری آزاده‌ام اما ز پا افتاده‌ام
زیرا که از کف داده‌ام دخت رسول‌الله را

هر گه که با سوز درون، از خانه می‌آیم برون
چشمم شود دریای خون، بینم چو آن درگاه را

«میثم» اگر روشن دلی، هشدار کز راه علی
دشمن به آگاهی برد یاران ناآگاه را

#غلامرضا_سازگار

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • دوشنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۵، ۰۴:۲۶ ب.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی