یاس یاسین
...صبح شور آفرین میلادت
لحظهها چون فرشتگان شادند
چار تن بانوی بهشتی هم
گل فشاندند و دل ز کف دادند
داد فرمان، خدا به پیغمبر
که: «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انحَر»
مثل «حوا» شمیم جنت را
«مریم» آن جا به یک اشاره گرفت
بوسه بر خاک پایت «آسیه» زد
دامنت را به شوق، «ساره» گرفت
جز تو ای معنی «کلام الله»
کیست شایستۀ «سلام الله»؟
ای وجودی که در کمال شهود،
هستیات نورِ عالمِ غیب است
نام پاک تو بی وضو بردن
نزد اصحابِ معرفت، عیب است
با علی نُه بهار پیوستی
دَرِ خواهش به روی خود بستی
به خدا، خانۀ گِلین تو را
اشتیاق حبیب، پُر کردهست
عطر ناب «لِیذهِبَ عَنکُم»
بوی«امَّن یجیب» پُر کردهست
حلقه زد گرد چهرهات چون ماه
هالۀ «اِنَّما یریدُ الله»
لطف سرشارت، ای عصارۀ وحی
خستگان را به مهر، تسکین داد
تا سه شب، قوت خویش را هر شب
به یتیم و اسیر و مسکین داد
در شگفت از تو قدسیان ماندند
سورۀ نور و هل اتی خواندند
چه کسی میبَرد گمان که خدا
به کنیز تو رتبۀ کم داد؟
فضه شد میهمان مائدهای
که خدا پیش از این به مریم داد
میتوان با محبت تو رسید
به رهایی به روشنی به امید
نیمهشبها که در دل محراب
ذکر آیات نور داشتهای
ای نمازت نهایت معراج!
عرش را پشت سر گذاشتهای
باغ سجاده غرق عطر تو بود
همه آفاق، زیر چتر تو بود
صلح سبز«حسن» که جاری شد
چشمه در چشمه از پیامت بود
نهضت سرخ روز عاشورا
شعله در شعله از قیامت بود
خطبه را زینب از تو چون آموخت
سخنش ریشۀ ستم را سوخت
ای دلت در کمال بی رنگی
از همه کائنات، رنگینتر!
بود بار امانت از اول
روی دوشت ز کوه، سنگینتر
تو منزّهترینِ زنهایی
بر بلندای نور، تنهایی
با همان دست عافیت پرور
که پرستاری پدر کردی،
از امام زمان خود، یاری
در هیاهوی پشت در کردی
سرمۀ دیده، خاک پایت باد
همۀ هستیام فدایت باد...
#محمدجواد_غفورزاده
- جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۶، ۱۲:۰۱ ق.ظ