عبای تهجّد
میان غربت دستان مکّه سر بر کرد
مُحمّد عربى، مکّه را منوّر کرد
پس از گذشت چهل سال آن امین خدا
شروع امر رسالت به حکم داور کرد
به گوش هوش چو کس، آیهاى از او بشنید
خداى را به تمام وجود باور کرد
یتیم مکّه گر از مال، بهرهمند نبود
خدا محمد را با خدیجه همسر کرد
عفاف و پاکى آن بىنظیر مادر دهر
دل رسول خداوند را مسخّر کرد
شگفت واقعهاى بود این نکو پیوند
خداى عشق مه و مهر را برابر کرد
خدیجهاى که در او نور فاطمه تابید
همو که آمدنش خاک را معطّر کرد
بدان که آمدن فاطمه عنایت بود
که بر تمام جهان کردگار اکبر کرد
خدا به پاس گذشتى که در ره دین داشت
خدیجه را به زنان قریش سرور کرد
چه رنجها که به جانش خرید بهر خدا
چه خدمتى که به دین آن بلند اختر کرد
تمام هستى خود را به پاى احمد ریخت
خدا براى خدیجه چنین مقدّر کرد
اگر که مهر محمّد نبود در دل او
چگونه آن همه اندوه و درد را سر کرد
به سوى حق شد و سر در نقاب خاک کشید
دل رسول خدا را بسى مکدّر کرد
همان عبا که پیمبر در آن تهجّد داشت
خدیجه موقع لبّیک دوست در بر کرد
درود و رحمت خاصان، «خروش»، بر او باد!
که هر چه داشت فدا در ره پیمبر کرد
#عباس_شاه_زیدی
#سرچشمه_کوثر
- پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۰۵ ق.ظ