شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

۲۱ مطلب با موضوع «قالب :: سایر قالب‌ها» ثبت شده است

...صبح شور آفرین میلادت
لحظه ها چون فرشتگان شادند
چار تن بانوی بهشتی هم
گل فشاندند و دل ز کف دادند

داد فرمان، خدا به پیغمبر
که: «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انحَر»

مثل «حوا» شمیم جنت را
«مریم» آن جا به یک اشاره گرفت
بوسه بر خاک پایت «آسیه» زد
دامنت را به شوق، «ساره» گرفت

جز تو ای معنی «کلام الله»
کیست شایسته «سلام الله»؟

ای وجودی که در کمال شهود،
هستی ات نورِ عالمِ غیب است
نام پاک تو بی وضو بردن
نزد اصحابِ معرفت، عیب است

با علی نُه بهار پیوستی
دَرِ خواهش به روی خود بستی

به خدا، خانه گِلین تو را
اشتیاق حبیب، پُر کرده ست
عطر ناب «لِیُذهِبَ عَنکُم»
بوی«امَّن یُجیب» پُر کرده ست

حلقه زد گرد چهره ات چون ماه
هاله «اِنَّما یُریدُ الله»

لطف سرشارت، ای عصاره وحی
خستگان را به مهر، تسکین داد
تا سه شب، قوت خویش را هر شب
به یتیم و اسیر و مسکین داد

در شگفت از تو قدسیان ماندند
سوره نور و هل اتی خواندند

چه کسی می‌بَرد گمان که خدا
به کنیز تو رتبه کم داد؟
فضه شد میهمان مائده ای
که خدا پیش از این به مریم داد

می‌توان با محبت تو رسید
به رهایی به روشنی به امید

نیمه شب ها که در دل محراب
ذکر آیات نور داشته ای
ای نمازت نهایت معراج!
عرش را پشت سر گذاشته ای

باغ سجاده غرق عطر تو بود
همه آفاق، زیر چتر تو بود

صلح سبز«حسن» که جاری شد
چشمه در چشمه از پیامت بود
نهضت سرخ روز عاشورا
شعله در شعله از قیامت بود

خطبه را زینب از تو چون آموخت
سخنش ریشه ستم را سوخت

ای دلت در کمال بی رنگی
از همه کائنات، رنگین تر!
بود بار امانت از اول
روی دوشت ز کوه، سنگین تر

تو منزّه ترینِ زن هایی
بر بلندای نور، تنهایی

با همان دست عافیت پرور
که پرستاری پدر کردی،
از امام زمان خود، یاری
در هیاهوی پشت در کردی

سرمه دیده، خاک پایت باد
همه هستی ام فدایت باد...

#محمدجواد_غفورزاده