شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

درّ یتیم

يكشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۹ ق.ظ

دُرّ یتیمم و به صدف گوهرم ببین
در بحر عشق، گوهر جان‌پرورم ببین

هفتاد و دومین صدف ساحل توأم
ای روح آب، رشحه‌ای از کوثرم ببین

من سینه‌سرخ عشق عمویم، پرم بده
دست مرا رها کن و بال و پرم ببین

چشمم به قتلگاه و عمو مانده زیر تیغ
تصویر غربتی‌ست به چشم ترم، ببین

با بانگ استغاثهٔ او تیغ می‌شوم
برنده‌تر ز تیغ عدو خنجرم ببین

پروانه‌ام به پیله واماندنم مخواه
در هرم عشق، شعلهٔ خاکسترم ببین

دستم کبوتری‌ست که شوق پریدن است
چون نبض عمه ملتهب و مضطرم ببین

بر من عمو به چشم خریدار بنگر و
دست مرا بگیر و از این برترم ببین

کوچک‌ترم ز قاسم و دارم دلی بزرگ
هم چون علی‌اصغر خود اکبرم ببین

من کودک برادر تو بودم و کنون
در هیأت دلاور و جنگاورم ببین

هل من معین شنیدم و تکلیف روشن است
در التهاب پاسخت اهل حرم ببین

هر چند دست یاری من‌کوچک است و خرد
آن حس عاشقانه و جان‌پرورم ببین

احرام بسته‌ام که کنم دور تو طواف
خیل حرامیان همه دور و برم ببین

کوچک‌تر است قد من از تیغ دشمنان
اما سپر برابر‌شان پیکرم ببین

ته ماندهٔ شراب شهادت که مانده ‌ا‌ست
می‌نوشم و تو مستی از این ساغرم ببین

در دست عمه دست کشیدم ز جان خویش
حالا به روی سینه گل پرپرم ببین

دیشب سرم به شانهٔ آرامش تو بود
اکنون به روی سینهٔ خود بی‌سرم ببین

#سیدمهدی_حسینی
#خون_تو_پایان_نداشت

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • يكشنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۹ ق.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی