شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

صبوری...

سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۷ ق.ظ

صبوری به پای تو سر می‌گذارد
غمت داغ‌ها بر جگر می‌گذارد

کمی خواستم از غریبی بگویم
نه؛ این بغض سنگین مگر می‌گذارد؟

و حتما شبیه همان مرد شامی
نگاه تو در من اثر می‌گذارد

کریمی که از کودکی می‌شناسم
قدم روی چشمان تر می‌گذارد

دلم باز با یاد غم‌هایت آقا
غریبانه سر روی در می‌گذارد

نمک ریخت یک شهر بر زخم مردی
که دندان به روی جگر می‌گذارد

#حسین_عباس_پور

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • سه شنبه, ۳۰ آذر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۷ ق.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی