شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

شعر هیأت

ناب‌ترین اشعار آیینی

قنوت آخر

شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۵:۰۱ ب.ظ

هفت آسمان در دست‌های مهربانت بود
هرچند عمری سقف زندان آسمانت بود

تسبیحی از ماه و ستاره بین دستانت
خورشید در سجاده هر شب میهمانت بود

تصویر تو در قاب زندان باز می‌تابید
یا نور و یا قدوس وقتی بر زبانت بود

با تازیانه روزه‌ات را باز می‌کردند
اشک غریبی آه غربت، آب و نانت بود

وقت قنوت آخرت، خون گریه می‌کردند
زنجیرهایی که به دست ناتوانت بود

طعنه شنیدن، داغ دیدن، خون دل خوردن
هر چند موروثی میان دودمانت بود

اما خدا را شکر این حرمت شکستن‌ها
دور از نگاه مضطر معصومه‌جانت بود

#حسین_عباس_پور

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۵:۰۱ ب.ظ
  • شعر هیأت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی